توپ سبز بردیا
بابا دیشب رفت یک توپ سبز پلاستیکی شبیه توپ فوتبال برای بردیا جون گرفت
اومدیم خونه و توپه را هل دادیم سمت بردیا
یه هو دیدیم بردیا بدو توپ بدو
بالاخره آقا بردیا از توپ کلی ترسید و در رفت
تا یکی دو روز توپ سبز هر جا که بود بردیا می ترسید و اونبری می رفت
کلی من و بابا بردیا را در کنار گذاشتیم و با دیگری توپ بازی می کردیم که بردیا بالاخره اومد و کمی با آقا توپه آشنا و بازی کرد
پسر ترسوی ماهم بالخره ترسش ریخت
دلم برای بابا میسوزه که قکر میکرد بردیا فوتبالیست بشه
بردیییییییییییییییییا عاشقتم
ضربان قلبم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی