عید قربان
عزیز مامان که هنوز منتظرتم به دنیا بیایی
امروز با بابا و مامان مامان رفتیم کیک بخوریم بابا در حال خوردن بود که به جای گاز وسط قصرالدشت ترمز کرد مامان با کله رفت تو شیشه مامان مامان با کیکش افتاد کف ماشین تااااااااااااااااازه بابا گفت هیچی نشده
حالا رفتیم در خونه عمو وخاله ، مامان مامان را پیاده کردیم دیگه دو تایی ناراحت که عزیز دلمون تکون نمی خوره
تا اینکه یهو ساعت 10 با لگد به مامان گفتی به بابا بگو بازم منو ببر شهر بازی
دوست داریم
سالم باشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی