عکس آتلیه
رفتم آتلیه کلی خانم اونجا بود چقدر دوستشون داشتم اونا هم مرا دوست داشتن کلی اذیت کردم اون عکاسه (خ.ب) با هام کنار نمی اومد من می خواستم همه چیز را به هم بریزم اون خانمه می گفت نکن منم زدم برجش را شکوندم حالا عکسام را ببینید نظر یادتون نره ...
نویسنده :
مامان و بابا
11:38