بردیا بردیا ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات شیرین بردیا

پیشاپیش عیدتون 1393 مبارک

بازم اومد بهار شاد و خندون با سوسن و با سنبل و با ریحون *** باز عمو نوروز برامون آورده سبزه وگل به جای برف و بارون *** چلچله از سفر رسیده خوشحال نگاه کنید لونه زده تو ایوون *** غنچه ی گل به روی ما می خنده نوروز اومد دوباره فصل گل و بهاره *** نوروز اومد دوباره فصل گل و بهاره رو شاخه ها شبنم دونه دونه *** از شادی و صفا دارن نشونه ببین چقدر دیدنی و قشنگه *** لکه ی ابری که تو آسمونه چلچله از سفر رسیده خوشحال *** نگاه کنید لونه زده تو ایوون غنچه ی گل به روی ما می خنده *** نوروز اومد دوباره فصل گل و بهاره نوروز اومد دوباره فصل گل و بهاره عید را به تمام کسانی که برای من زحمت کشیدن مامان وبابا...
25 اسفند 1392

جشن تولد بردیا

پسرم در هشتم اسفند ماه تولدت را گرفتیم با حضور عمو و خاله عمه و خاله کلی خوش گذشت و جا داره از همه بخاطر زحمتها تشکر کنم مخصوصا از آقا رضا که سنگ تمام گذاشتن عمو رضا مرسی لوست دارم البته همه را لوس دارم بوسسسسسسسسس کلی شاد بودیم و کلی رقصیدیم   حسابی خوش گذشت مامان جون بابت کیک خوشکلت مرسی مامان جون بابت شام زیبا و خوشکلت مرسی کلی هدیه گیرم اومد و یک ماشین شاسی بلند       ...
18 اسفند 1392

آخ نزن من دیگه بزرگ شدم واسکن نمی خوام

با خاله رفتیم واسکن بزنیم وا  چقدر ترسناکه اینجا چقدر نی نی مامان خاله جم می خوات واسکن بزنه آخه من بزرگم اووووووووو در رفتم گفت باید دو هفته دیگه بیان برای واکسن هجده ماهگی دوستون دارم ولی بالاخره منو بردین واکسن زدین  اینم عکسم ...
17 اسفند 1392

دوباره پاییز و تشکر از خالق زیباِِ ییها

خدایا حمد و سپاس تو را بخاطر این همه زیبایی خدایا نمی دانم  با کدام واژه از همچون تویی تو یی مهربان تشکر کنم خدایا آنانی که تورا می خوانند بی جواب مگذار خدایا  قشنگم بخاطر بابام که دوستم داری   بخاطر مامانم که می بوستم متشکرم خدایا همیشه خاله و عموم برام نگهدار خدایا یرای همه بچه ها سلامتی بخواه شکر و به امید تمام خو بیها برای بچه ها ی این زمین بردیا جان دوستت داریم و به زبان خودت بابت این همه خوبی و زیبایی از پروردگار سپاسگذاریم.     ...
17 اسفند 1392

بالاخره دوسالم شد

نفسم دو سال شاد را باهم سپری کردیم با خنده هات زندگی ما را شاد تر کردی خدا را شکر می کنم که نفس گرمت گرمابخش زندگیمان شده خدا را شکر میکنم که دوسال پیش در mri با صدای گریه تو از خواب بیدار می شدم ولی حالا با صدای مامان تای عسل بابت تمام تحملی که در این مدت داشتی و چیزی نتوانستی بیان کنی از خالقت متشکرم عزیزم از تلخی قطره ها کم حوصلگی مامان در نیمه شب بابت شیر از ... راحت شدی (ماشالله) پسرم مرد شدی  تا با کمک او بتوانی مستقل ادامه دهی مستقل شدنت برام خیلی سخت بود فکر میکردم بعد از شیر دهی از آغوشم جدا می شی ولی هر چی میگذره عاقل می شی و روش محبت کردن را بهتر یاد می گیری عاشقتم و از هستی بخش ز...
9 اسفند 1392

اولین برف در زندگی من

سال 92 اولین برف در زندگی بردیا اومد بردیا جان کلی حال کرد الهی قربونت برم مامان یخ زدی اینم آدم برفیم خونه خاله سمیره درست کردم خاله سمیره بوسسسسسسس   ...
8 اسفند 1392

22 ماهگی بردیا

خدایا بابت این مدت محافظت از بردیا متشکرم  خدایا دوستش دارم و پس او را همیشه شاد و برایم نگه دار این تولدش   این یکسالگی  و حالا پسر گلم برا خودت مردی شدی بزرگترا می گن شیر دیگه بسه تو این شب و روزهای سرد زمستون با هم گرم می شدیم با نفس های گرمت انرژی مضاعف می گرفتم عزیزم می خوان آغوشتو ازم بگیرن خیلی سخته روز سه شنبه 1392/10/10 بردیا را از شیر گرفتیم ...
13 دی 1392